نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم فاطمه سلیمیان صدای سرفه های خش دارش در فضای گرم خانه می پیچد. گاهی نفسش می رفت . گاهی صدای اسپری که سرفه هایش را به آرامش دعوت می کرد. دخترک جوانش با هر سرفه پدر‘جان از بدنش خارج می شد; آخر دختر ها بابایی هستند.… بیشتر »
کلید واژه: "جنگ"
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ: مهربان هم مسلک، میدانی چه زمانی از کفار شکست خورده ایم؟ و کی ازسمت کفار به عقب رانده شده ایم؟ همیشه اسلام از افراد به ظاهر خودی ضربه خورده است, همیشه. این وعده خداوند بوده است که کفار هیچ گاه توان مقابله با ما را نداشته و… بیشتر »
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ: مهربان ماه شب چهاردم است و مهتاب کامل. نور ملایمش بر پهنای صورت رنگ پریده ی پدر افتاده، گویی او را نوازش می کند و تمام بی محبتی آدمیان جنگ ندیده را جبران می کند. این را از لبخند او در چهره ی به ظاهر خوابش می فهمم. هر از… بیشتر »
مرزایران و عراق، اروند رود(شط العرب) جزیره بوارین، آن طرف مرز، سربازان عراقی طبق وظیفه دیده بانی می کنند و نگهبانی می دهند. از جایی که ایستاده ایم، پرچم عراقی و دیده بان عراقی به خوبی پیداست. و این طرف مرز، درست مقابل پادگان عراقی ها، راوی روایت می کند… بیشتر »
کشتی خانواده به ناخدایی پدر، درمی نوردد دریای متلاطم روزگار، ناخدای باخدای کشتی با دستانی خسته و کمری خمیده، هم و غم اش شده ساحل آرامش برای خانواده. ای قهرمان من ! ای پدر! اندکی به چشمان خسته ات خواب را هدیه کن و آرامشی برایش بگذار. قهرمان زندگی من… بیشتر »
آخرین نظرات