نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ لیلا باباربیع امشب شب خجسته ایست که روح مانوس می گیرد با جسم، مولایم، کاش دست من را می گرفتی، و تمام دنیای نگاهم را به لبخند شکوفا می کردی و درمانده، وابسته در حاجت را با نور خود آشنا می کردی. بیشتر »
کلید واژه: "مولا"
سیزده روز می گذرد از ماه رجب و روز شکافته شدن دیوارخانه خدا و پناه دادن به زنی که می خواهد علی(ع) را به دنیا هدیه کند. و او پا به دنیایی پُر از جهل و نادانی می گذارد. علی؛ شهری که تمام نیکی ها و اَبدیت ها به او ختم می شوند، ورودی های این شهر، راه بندان… بیشتر »
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم لیلا باباربیع با ذکر علی کعبه دل آرام شد هررو نفسی از شم اوالام شد بر روز ازل حیدر کرار گلستان قاصد نور دگر از فلق کام شد زد رخصت از غیب زد امان باز آمده مولود نبی آرام شد هر دم به فلک وصل ز حرمانت آرا گه لطف و… بیشتر »
کشتی خانواده به ناخدایی پدر، درمی نوردد دریای متلاطم روزگار، ناخدای باخدای کشتی با دستانی خسته و کمری خمیده، هم و غم اش شده ساحل آرامش برای خانواده. ای قهرمان من ! ای پدر! اندکی به چشمان خسته ات خواب را هدیه کن و آرامشی برایش بگذار. قهرمان زندگی من… بیشتر »
آخرین نظرات