نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ کوثر ولایت: سرکار خانم رقیه قربانی تصمیم گرفته بود کاری پیدا کند تا با درآمد حاصل از آن، به خانواده اش کمک کند. یکی یکی صفحات نیازمندی های روزنامه را ورق می زد که چشمش به یک آگهی افتاد، گوشی را برداشت و تماس گرفت. آقایی از… بیشتر »
کلید واژه: "کار"
کشتی خانواده به ناخدایی پدر، درمی نوردد دریای متلاطم روزگار، ناخدای باخدای کشتی با دستانی خسته و کمری خمیده، هم و غم اش شده ساحل آرامش برای خانواده. ای قهرمان من ! ای پدر! اندکی به چشمان خسته ات خواب را هدیه کن و آرامشی برایش بگذار. قهرمان زندگی من… بیشتر »
آخرین نظرات