نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم فریبا حقیقی از طریق شبکه های تلویزیون اعلام عید شد و من خوشحال از سحر بیدار نشدن و خوابی بدون دغدغه ی سحری، و همچنین از آمدن عید و آزمونی دیگر. اصولا من سر ساعت پنج صبح بدنم بیدار باش میزند و احتیاجی به ساعت… بیشتر »
کلید واژه: "رمضان"
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم لیلا باباربیع چه شب هاکه دل را تطهیر دادیم به نور ایزدی، و چه روزهایی که بوسه نوازی کردیم به آیه های محمدی، و چه ملتمسانه تمسک جستیم به قمر احمدی, هر لحظه چشم دوختیم به امید سحر قمصری، هردم دل بستیم به لیالی قدر… بیشتر »
دیروز از شدت گرما و گرفتگی هوا می خواستم فریاد بزنم. زبانم مثل یک تکه چوب خشک شده بود. خواهرم زودتر از افطار بلند شد؛ فرشی را در حیاط پهن کرد تا کمی هوای تازه بخورد. ناگهان آسمان صدا کرد، خوشحال گفتم: _ می خواهد باران ببارد. سرم را به دیوار تکیه دادم و… بیشتر »
قبل قبل های آمدنت بود و ما هی گفتیم: _ یکماه پانزده روز ده روز سه روز بلاخره آمدی مثل هرسال آرام ولی سرشار از هیاهو لب خاموش و پرخبر و چقدر غر زدیم که شب امتحانی وقت آمدنت بود؟؟ حلالمان کن تو که مثل همیشه غرغر ما را شنیدی و خم به ابرو نیاوردی.… بیشتر »
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم لیلا باباربیع امروز هم روزی از روز های الهی به سر شد باز من گیج و سر در گریبان نمی دانم به کدام طپش قلبم خو بگیرم و به ندای کدام احساس تن در دهم که هر لحظه تنش سر تا سر وجودم را فرا می گیرد از درونی آشفته در… بیشتر »
آخرین نظرات