ارسال شده در 17 فروردین 1398 توسط ریحانه علی عسکری در اخلاقی وتربیتی, فرهنگی, دل نوشته, روایت تولیدی, #به قلم خودم
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم لیلا باباربیع: باران تو که بر کویر سینه ها می نشستی چه طور درشب زفاف بهار یک دفعه جامه میلیون ها داماد را مشکی کردی؟ گذر زمان را حدس نزدی؟ مادری که چشم به راه فرزند نه ماهه اش بود ربودی . دست پدری که با ندایش عرش… بیشتر »
آخرین نظرات