نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ: سرکار خانم فریبا حقیقی شانه در میان موهای دخترم بالا و پایین می رفت و موج رقصان موهایش در هوا می تابید. دخترم ناز می کرد و می گفت: _ موهایم را آهسته تر شانه بزن و بعد برایم بباف . بوسه ای بر پیچ و شکن موهایش کردم و گفتم:… بیشتر »
کلید واژه: "#غم"
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم مهربان خوشحال بودم که کارهای روزمره ام را مثل همیشه به پایان رسانده و نوبت به استراحت رسیده است تلویزیون را انتخاب کردم. چشمانم منتظر دیدن و گوش هایم در انتظار شنیدنی بود که خستگی را از تنم بزداید. منتظر سرگرمی… بیشتر »
آخرین نظرات