دیشب با خواهرم فیلم دردسرهای عظیم را می دیدیم. جریان شخصیتی به اسم لطیف و بچه ای که فکر می کردند بچه اوست و او مجبور شد برای مدتی از او نگه داری کند. وقتی که با جواب آزمایش مشخص شد بچه متعلق به دیگریست قرار گذاشتند که آن را تحویل دهند. حالا در این میان… بیشتر »
کلید واژه: "کودک"
بچه به بغل کنارم نشست. تنگ تر نشستیم تا جایی برای بچه اش باز شود. بچه را کنارم گذاشت. می شناختمش. دوست دوران دبیرستان خواهرم بود. همه کسانی که بچه کوچک داشتند آنجا را برای نشستن انتخاب کرده بودند و به همين دليل محیط پر سر و صدا و شلوغی ايجاد شده بود.… بیشتر »
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم فریبا حقیقی من شِپِشهامو گُم کردم، جمله ای مضحک برای کودکان در انیمیشنی پُر طرفدار. بله، سریالی به نام دوستان که پایه اصلی آن دو دختر بچه و سگ و گربه و یک مرغ است. عجبا! ما برای بچه هایمان از نجس بودن سگ و بیماری… بیشتر »
دست در دست دخترکم قدم زنان می رفتم، مثل همیشه پیرمرد پُشت نرده ها، صدایش بلند شد، - آی خانم، آی خانم. من بی تفاوت و خود را به نشنیدن زدم و به راه ادامه دادم. دخترم برگشت. به پیرمرد نگاه کرد و گفت: - چرا باهاش حرف نزدی’ مگه قهری؟ من خندیدم و گفتم:… بیشتر »
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ: مهربان ایلیا پسر چهار ساله ام بهم گفت: _《بیا ماما این گوشی دیجه مال تو باشه》 خیلی جا خوردم از این که با این سنش می خواست روز مادر به من کادو بده خوشحال شدم. اماتعجب هم کردم. بنابراین گفتم: _《ممنونم مامانی ولی این که گوشی… بیشتر »
آخرین نظرات