دل در بند اسارت گفت تو من را رها کن عقل از سرت پریده مهرش ز غم جدا کن تنم ز درد دوری گریان و بی توان است گر تو نمی پسندی تغیرش دل مبتلا کن ما را دو جرعه حبش سرگشته کرد حلاوت دیگر چه می توان گفت محبتی به پا کن از نور آفرینش در ضوء آن دو چشمش گویا… بیشتر »
آرشیو برای: "تیر 1397, 11"
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ: مهربان گاهی این دست ها پینه می بندند از کار و گاهی دل ها پینه می بندند از حرف های مغرضانه یا شایدهم جاهلانه گاهی دست ها سیاه می شوند برای کسب روزی حلال و گاهی قلب ها سیاه می شوند برای کم کردن روزی دیگران گاهی دست ها دراز… بیشتر »
آخرین نظرات