ساعت ده و نیم بود. خیلی خسته بودم تصمیم گرفتم بقیه مبحثی که از کتابم مانده بود را برای فردا بگذارم و بخوابم. بخاطر همین بلند شدم و به اتاقم رفتم. که خواهرم گفت: _ من امشب بیدار می مونم تو سالن می خوابم می خوام فوتبال ببینم امشب بازی ایران و اسپانیاست.… بیشتر »
آخرین نظرات