کتلت، غذای مورد علاقه خانواده ام بود. مادرم هفته ای دوبار آن را می پخت اما هنوز هم خواهان داشت. آن روز صبح زود بیدارشدم. می دانستم که کلاسم تا بعد از ظهر طول می کشد و بایدفکری برای نهار بکنم . در یخچال را باز کردم و به محتویات آن نگاه کردم ظرفی در… بیشتر »
کلید واژه: "اعمال صالح"
در ساعتی که خورشید گیسوانش را به سمت غروب می بافت و به خوابگاه ارغوانی اش می شتافت، دلم هوایی جز هوای رهایی نمی یافت و سراسر وجودم در پی دم و بازدم های پایانی روز، رو به قبله نشسته بود. به قبرستان نظری انداختم، و آواز بلند خاموشِ ساکنانش را، خط به خط… بیشتر »
آخرین نظرات