نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم فریبا حقیقی از اتوبوس پیاده شدم و با احتیاط ازعرض خیابان عبور کرده؛ در مسیر اصلی خیابان قرار گرفتم. عروس همسایه را دیدم که آرام آرام راه می رفت؛ یادم افتادکه باردار است و منتظر دومین فرزند. سلام و احوال پرسی کردم،… بیشتر »
کلید واژه: "#فریبا حقیقی"
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم فریبا حقیقی استاد شاهسنایی وقتی جلسه اول سر کلاس آمد و با بچه های ترم اول و کتاب مفهومی علوم قرآنی مواجه شد، دست هایش را محکم به هم چسباند و گفت: _کارمون خیلی سخته بچه ها. این صحبت استاد و حجم درس علوم قرآنی، تمام… بیشتر »
ارسال شده در 29 آبان 1397 توسط ریحانه علی عسکری در اخلاقی وتربیتی, دل نوشته, روایت تولیدی, #به قلم خودم
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکارخانم فریبا حقیقی وقتی دستهای نوزاد دو ماهه را نوازش می کنم و او با دستان مینیاتوری و لطیفش انگشت من را محکم می گیرد، حس می کنم رستاخیز همین جامیان دستان او و انگشت من نشسته! این جا که با آرامش و اطمینان انگشتم در دست… بیشتر »
آخرین نظرات