وداع خوشایند
چقدر خوب است که زمستان زود می گذرد وبهار باز می گردد.
بهار گرم است و گرما بخش، بهار می آیدتا گنجشکان دیگر از سرما نلرزند.
زمستان سرد، بار خود را بر بند و زودتر برو، من از سیاهی زغالت فهمیدم که می روی اما دلم را سیاه، نگاهم را سیاه کردی، زودتر برو، می خواهم فریادم سپید بماند تا برای خوش آمدی بهار سر بدهم وهمگان را خبر کنم.
زمستان عاشقانه های برفی ات همه دروغ بود وفریب
درست مثل برف هایت که ذوب شدند ورفتند.
کوله بار اسفندت را با وداع های بی روح پر کن و برو.
آخرین نظرات