دیروز نزدیک نماز مغرب با همسرم برای یک کار کامپیوتری به کافی نت رفتیم.
وقتی رسیدیم صدای اذان از مسجد به گوش می رسید.
متصدی کامپیوتر گفت که موقه نماز است، میخواهیم به مسجد برویم.
ماهم گفتیم: « باشه ما بعدا میایم»
ولی او جواب داد، بمانید کار شما را انجام میدهم و بعد میروم.
حس بدی به من دست داد.
دائم به همکارش می گفت:
«تو پاشو برو نماز من بعدا میام»
و کار مارا با عجله انجام می داد.
اول سیستم هنگ کرد، بعد که درست شد موس مشکل پیدا کرد، آخرش هم معلوم نشد چکار کرد.
در این فاصله به نوشته هایی که روی دیوار نصب کرده بودند نگاه می کردم، مطالبشان به نظرم جالب آمد.
در یکی از آن ها از قول آیت الله بهجت(رضوان الله علیه) نوشته بود:
« نماز مانند لیمو شیرین است، هرچه از اول وقت دورتر شود تلخ تر می شود. هر که عادت به تأخیر در نمازها کرده، خود را برای تأخیر در امور زندگی آماده کند.هر قدر امور نمازت منظم باشد، امور زندگیت تنظیم خواهد شد.»
علت وقفه در کارم را فهمیدم.
آخرین نظرات