سر امتحان حقوق نشسته بودم که اعلام کردند استاد مربوطه برای رفع اشکالات احتمالی تشریف فرما می شوند.
سوالات واضح بود فقط یک سوال پنج نمره ای داده بودند که جواب ساده ای داشت; به همین خاطر شک کردیم که جواب به این سادگی، پنج نمره داشته باشد.
تا این که استاد وارد کلاس شدند و بچه ها قضیه را با ایشان در میان گذاشتند.
استاد متوجه سوال بچه ها نشدند و فکر کردند که بچه ها در جواب دادن سوال مشکل دارند.
سوال در مورد منابع حقوق اسلام بود که یکی از آن ها قرآن بود.
استاد گفت:
_ قرآن یکی از منابع هست این هـم راهنمایی.
یکی از بچه ها گفت:
_ یعنی بنویسیم قرآن؟
به همین سادگی?
_ استاد جواب داد:
به همین سادگی که نه
خب قرآن کتابیه که ۵۰۰ _ ۶۰۰ صفحه داره یه کتابه قطوره تقریبا
شاید خودتونم دیده باشین منم این دور وبرا دیدم توش هم آیه هست . . .
برین کتابفروشی هم بگین قرآن بهتون نشون می دن.
و همینطور در مورد قرآن ادامه داد.
آنقدر این جملات را جدی می گفت که مراقب امتحان شک کرده بود که استاد در مورد قرآنی حرف می زند که ما حداقل روزی یک بار آن را می بینیم.
بلاخره استاد رضایت دادکه از کلاس بیرون برود و بچه ها با نیش های باز به نوشتن امتحان ادامه دادند.
آخرین نظرات