نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ
سرکار خانم فریبا حقیقی
به نام رب عشق وعاشقی و شهادت
من مردمانی را می شناسم که برای بیدارماندن می خوابند. مردمانی را می شناسم که برای ماندن, می روند.
مادرانی را میشناسم که برای گرسنگی سیر می کنند.
از عاشقانه های سرزمینی می گویم که تمام قوانین را زیر پا می گذارند به جز قانون جاذبه.
قانونی به نام جاذبه دو لب, به نام جاذبه یک کلام.
قوانین آن مردمان میان دولب, رهبر و پیشوا نشسته, در میان کلام رهبر ومعشوق جان می گیرد.
آن مردمانی که گفتم برای بیدارماندند در شب های عاشقی و روزهای عاشقی
می خوابند البته نه روی بستر نرم.
بلکه روی مین و ترکش و خمپاره.
آن مردمانی که گفتم می روند تا بمانند, از کنار گذرگاه به میان میدان می روند تا رسم سماع را به جای آورند و بمانند.
آن مادران سرزمین هم, جان تن فرزند را سیراب عشق حسین (ع) می کنند تا گرسنگی شهادت را طلب کنند و روان در پی سیر شدن باشد.
جاذبه دو لب رهبر امر به قیام می ایستد و همان رهبر امر به شهادت می دهد و گوی عشق بازی را درمیان می اندازد و می شود این گونه کشوری که از خون جوانان استوار شده و با طلایه عاشقی پایدار.
پایدار باشی ای ایران از ما فرزندان خود دل شاد باش ای ایران
آخرین نظرات