تلفن زنگ زد, پدرم گوشی را برداشت. عمویم بود که ما را برای مراسم عقد دخترش دعوت کرد. همه تعجب کرده بودیم, تاریخ عقد روز اول ماه صفر بود. هرچند قرار بود مهمانی ساده ای بگیرند و قرار نبود جشنی در کار باشد, ولی باز هم روز اول ماه صفر, زمان جالبی برای برگزاری مراسم عقد نبود.
به مراسم عقد رفتیم. همانطور که پیش بینی کرده بودیم جشنی در کار نبود. وقتی عروس و داماد وارد شدند همه صلوات فرستادند. به هر حال مراسم عقد تمام شد و به خانه آمدیم. پدرم گفت: فهمیدم چرا مراسم عقد را ماه صفر گرفتند, برادرم گفت: نمی خواستیم درمراسم عقد سر و صدایی باشد و مراسممان با گناه برگزار شود, مراسم را ماه صفر گرفتیم تا اقوام نتوانند کاری انجام دهند. ایده جالبی بود, با خودم فکر کردم کسانی که نمی خواهند مجلسشان محل گناه باشد می توانند این کار را انجام دهند
مدتی بعد پدرم سری به منزل عمویم زد, وقتی به خانه آمد با تعجب از مادرم پرسید: هدیه بعد از عقد برای داماد تلفن همراه می خرند؟ مادرم با تعجب گفت: من تا به حال چنین چیزی نشنیده بود حتما تازه مد شده!
فردایش به خانه همسایه مان که از مشهد آمده بودند رفتیم. خریدهایش را نشانم داد و بعد, از مراسم عقد برادرش برایمان تعریف کرد و گفت که برای مراسم بعد از عقد برادرش که اصطلاحا به آن «پشت پایی» می گویند برای من و خواهرهایم ربع سکه گذاشتند, برای جاری هایم هم سکه تمام. هفت هشت تا خواهر و برادر بودند با یک حساب سر انگشتی می شد فهمید که چقدر خرج کرده اند. زن همسایه با لبخندی گفت: یک بار که بیشتر نیست.
می گویند رسم بد مانند بیماری مسری فراگیر می شود: بخاطر همین است که می گویند رسم جدید در دین گذاشتن بدعت و گناه است.
آخرین نظرات