گفتند امروز، روز نیروی هواییه
دلم سوخت.
اشکم جاری شد.
هوایی شدم چند خط بنویسم به یاد شهیدانی که هوایی بودند و در هوا بال و پر می زدند نه مثل ما که از زمین دل نمی کنیم.
وقتی اسم شهدا میاد تنها شهدایی که الان زیاد اسمشون برده نمی شه که پاسدار کدام ارگانند همین هایند مثل شهید حججی، شهید علی شاهسنایی و حالا هم که شهید سجاد شاهسنایی.
روزی که آقا سجاد شهید شد ما امنیت رو درک می کردیم. چرا؟؟
چون صدای تیر و تفنگ و گلوله لحظه به لحظه از کوچه پس کوچه های شهرمون شنیده می شد، که دشمن بدجور داشت از پشت خنجر می زد.
ولی به قول یکی از دوستان، سجاد شاهسنایی و امثال آقا سجاد خونشون رو ریختن توی این کوچه پس کوچه ها و خیابون ها تا من و شما الان بشینیم و راجبشون حرف بزنیم.
آره آقا سجاد، ولی حرف تا عمل خودش یه دنیا فاصله اس، امنیت اومد، خیابونا آروم شد.
خون شهیدامون ریخته شد تا ماها باز خوابمون ببره و نفهمیم که دشمن ثانیه به ثانیه داره نقشه می کشه.
نمونش همین دختران خیابان انقلاب.
میدونید چندتا شهید دادیم ما؟؟
آیا حساب کردیم هر شهید تا حالا چند سی سی خون داده تا ما راحت بگذریم از این حرف ها.
حججی ها و شاهسنایی ها رفتند و دل هارو هوایی کردند.مثل خودشان که هوایی بودند.
در هوای انقلاب و ولایت سیر می کردند و آخر شهید راه انقلاب شدند.
اما من و امثال من چی؟؟؟
فقط آرزوی شهادت داریم
پس باید فکر کنیم، عمل کنیم به اونچه از شهدا به ارث میمونه.
شادی روح شهیدان نامبرده در متن
شهدای نیروی هوایی و همه شهیدان راه انقلاب و ولایت صلوات.
آخرین نظرات