نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ:
مهربان
آن قدر حرف هایم مهم است که مجالی برای سلام و احوالپرسی نیست سلام کردن امری مستحب است پاسخش واجب.
اما حالا هم مجالی برای انجام مستحب ندارم الان فقط فرصت دارم برای واجب، گفتن از امری واجب، امری که هزاران مستحب در دلش نهفته اما اصل آن واجب است، واجبی که شاید فراموش شده باشد!
کودکی را دیدم در گوشه ای خزیده و از شدت گرسنگی به خود پیچیده بود و به دستانش که در دهان گذاشته بود فشار می آورد: فشار نان، فشار آب، فشار گذشت، فشار خواهش، و فشار انسانیت و دیدم مادری را که مضطرب و پریشان به هر سو میدوید و نام یکایک فرزندان دلبند شهیدش را صدا می زد و التیام می خواست، هم درد می خواست، انسانیت می خواست.
صدایی شنیدم، صدای فردی که فریاد می زد، فریاد از بی مروتی، فریاد از سکوت، فریاد از نشستن، فریاد از ادعا و دیدم جسد ای را که بر من لبخند میزد آرام آرام بود از من هیچ نمی خواست دیگر نه فریادی نه اضطرابی نه التیامی ونه فشار خواهشی فقط احساس کردم چقدر او بزرگ است و من کوچک، چقدر لبخندش حقیقی است ولبخند من واهی، چقدر بی نیاز است و من نیازمند، سر این بی نیازی را نفهمیدم آخر او جسدی بیش نبود و من زنده!!!
اگر کودکی گرسنه را ببینید یا مادری دردمند را، اگر مرد مردی نیازمند را ببینید یا صدای نیازمندی را بشنوید چه میکنید؟ فقط دو راه است توجه کردن یا بی تفاوت رد شدن، نه تصحیح می کنم به نظر من فقط یک راه است آن هم توجه کردن. بی تفاوت رد شدن راه نیست بی راهه است. پس من و تو ای انسان، ای مخلوق خدا، ای جانشین خدا در زمین، باید انسانیت به خرج دهیم، باید در زمین خدایی کنیم و گرنه هدر می رویم و گرنه بیراهه میرویم و معلوم نیست سر از کجا درآوریم.
دستی که دست نمی گیرد، صدایی که هم نوای حنجره ای نیازمند نمیشود، پایی که در راه قدم نمی نهد و واضح تر بگویم چشمانی که فقط در آینه نظر می کند و شیشه را نمی نگرد، آب را، آسمان را، نمی نگرد، همه و همه مرده ای متحرک اند و من و تو حق انتخاب داریم حق زنده بودن یا مرده ای متحرک!
تعجب نکنید اگر این همه سرزنش می کنم زیرا مقصر هستیم رفتار های مرتکب شده ایم تا حال به سرزنش رسیده است؛ اما هنوز فرصت هست، فرصت برای زنده ماندن، برای باز کردن گوش هایمان و شنیدن صدای مظلومان عالم و اول مظلومی که باید صدایش راشنید می دانید چرا؟ چون فطرتمان گرفتن دست محتاج است. نه بی تفاوت رد شدن!
چون فطرت ما حرکت کردن در جهت آب است نه خلاف جهت آب!! به این کلمات فکر کن، به آب، به حرکت، به جهت، بیندیش، آری بیندیش. به شهروندان فلسطینی بیندیش؛ ای انسان، فرصت برای شهید شدن فراهم است، در باغ شهادت باز باز است فقط لبیک می خواهد، به خدا لبیک گو و بر سر ظالمان فریاد برآور. شهید شدن فقط به مردن در راه خدا نیست این روزها شهادت وسعت یافته است، بدان شهادت من و تو این بار در جانزدن و حرکت کردن است، در فریاد زدن است؛ پس از عمق جان فریاد برآور و بگو: "لبیک یا لثارات الحسین”
آخرین نظرات