نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ کوثر ولایت:
سرکار خانم زینب زمانی
به راستی اگر آدم حتی کارهای سخت را با عشق انجام دهد برایش لذت بخش می شود.
امروز داشتم خانه را مرتب می کردم،
بچه ها واقعا ریخت وپاش می کنند طوری که هرچه جمع وجور می کنی تمام نمی شود.
از یک طرف توی دلم دعوایشان می کردم؛
از طرف دیگر با عشق مرتب می کردم و
یاد جمله ای افتاده بودم که جایی شنیده بودم:
خدا را شکر می کنم که خانه ریخت و پاش می شود این یعنی من بچه های سالمی دارم که شیطنت می کنند.
خدا را شکر می کنم که ظرف هایم کثیف می شود، این یعنی ما چیزی برای خوردن داریم.
و خدا را شکر که صدای خروپف می شنویم یعنی سایه پدر بالای سرمان هست.
پس خدایا تمام این زحمات و به ظاهر سختی ها را به جان می خرم و بابت تک تک شان شاکرت هستم.
امید که توان بندگیت را داشته باشم….
الان ساعت نه و نیم شب است که بدرقه مسافر کربلایم شدم.
همسر عزیزم، از جانب من و فرزندانت نائب الزیاره باش…
خدای مهربانم، مسافرکربلایم را به تو
می سپارم…
همه رفته اند…
پدرم، برادرم، همسرم، پدرهمسرم….
خدا پشت و پناهشان
امید که من جا مانده نیز روزی لایق زیارت حسین(ع)شوم.
آنان رفته اند و من دلم را در چمدان هایشان گذاشته ام تا بلکه سهمی از زیارت داشته باشم.
آن روزها حداقل سالی یک بار به مشهد
می رفتیم ولی حالا سه سالی هست که سعادت یا بهتر بگویم لایق زیارتی حتی نزدیک هم نبوده ام.
نکند فراموش شده ام ….
آری خودم را فراموش کرده ام…
و این بار از ته دل صدایشان می زنم:
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
امید که بطلبید.
آخرین نظرات