نوشته شده توسط سرکارخانم زهرا شاهسنایی
نامش معدیکرب بن قیس که بخاطر موهای ژولیده او رااشعث نامیدند تا حدی که اسم اصلیش به فراموشی سپرده شد. در زمان جاهلیت برای خونخواهی پدرش همراه قبیله بنی کنده به جای قبیله قاتل به قبیله دیگری حمله کرده با شکستی سنگین اسیر گشت که برای آزادی او صدها شتر فدیه دادند. با نفوذ قدرت اسلام همراه هیئتی از قبیله اش به محضر پیامبر رفته ظاهرا اسلام آورد ولی بعد از رحلت پیامبر ضمن مخالفت با پرداخت زکات به حکومت اسلامی در صفوف مرتدین بر ضد مسلمانان قیام کرد وقتی سپاهیان اسلام آنها را محاصره کردند شبانه به اردوگاه آنان رفته برای ده نفر از خانواده اش امان نامه گرفته هشتصد نفر بقیه را تسلیم کرد که مسلمانان انتقام سختی از آنها گرفتند و به همین جهت هم مسلمانان و هم طایفه خودش او را لعن کرده، وی را عرف النار نامیدند یعنی یال های آتش که لقب افراد خائن و پیمان شکن بود گویی به منزله زبانه ها و یال های آتش قوم خود را می بلعند. اشعث در این ماجرا نام خودش را در امان نامه فراموش کرده بود اما به پیشنهاد عده ای او را نکشته دست بسته به نزد ابوبکر بردند. با اظهار ندامت و توبه، ابوبکر وی را عفو کرده خواهر نابینایش ام فروه را به ازدواج او در آورد. در زمان خلافت عثمان فرماندار آذربایجان شد و هر ساله صد هزار درهم از خراج را عثمان به او می داد. بعد از بیعت مردم با حضرت علی علیه السلام و جریان جنگ جمل هنگامی که امام وارد کوفه شد طی نامه هایی فرمانداران از جمله جریر بن عبدالله کارگزار عثمان در همدان را دعوت به بیعت فرمود وی هم در نامه ای به اشعث بر بیعت گرفتن از مردم تاکید کرد. وقتی نواحی سواد مورد تاراج شام قرار گرفته حضرت علی مردم را برای جنگ فرا خواند در اعتراض به امام گفت : چرا چنان نکردی که عثمان بن عفان کرد؟ امام پاسخ داد : ای سرور دوزخیان وای بر تو آنچه عثمان بن عفان کرد رسوایی بود و آن در حق کسی بود که نه دین داشت و نه حجتی در دست من چگونه چنان توانم کرد… ادامه دارد
آخرین نظرات