نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ: مهربان اول سی و سه پل پیاده شدیم و به سمت پله ها رفتیم که همسرم گفت: _ نوشین بریم یه چیزی بخریم بعد بیایم این جا بخوریم. موافقتم را با لبخندی بر لب نشانش دادم و هردو به سمت خیابان اصلی بازگشتیم. با نگاه به کافه تریایی شلوغ… بیشتر »
کلید واژه: "همسر"
و گاهی دلت چه تنگ می شود برای نیمه دیگرت دلت می خواهد بدانی کجاست؟ چه می کند؟ حال و روزش رو به راه هست؟ آیا او هم همانند تو به بودنت در کنارش احتیاج دارد یا نه؟ عزیز دلم نازنینم که نمی دانم در کجا مشغول دفاع و جان فشانی هستی و کجا سر بر سجده می نهی اما… بیشتر »
آخرین نظرات