امروز پشت پنجره، بهار را دیدم که خرامان درکوچه ها قدم می زد، اما! رنگ رخساره اش خبر می داد از سر درونش. او بهار کودکی هایم نبود، چند تار مویش سپید گشته و غم در میان شکوفه هایش پنهان شده بود. با شتاب خود را به او رساندم تا بلکه او را مانند کودکی ها ببویم… بیشتر »
آخرین نظرات