سر صبحی بچه ها را به سمت طبقه پایین هدایت می کردم که جلسه اخلاق شرکت کنند؛ یکی از بچه هایی که قرار بود در نوشتن کمکمان کند و نیامده بود را دیدم. نرسیده بعد از یک سلام هول هولکی گفت: - دیشب تموم مطالبتون را خوندم خیلی قشنگه, واقعا لذت بردم. همین طورکه… بیشتر »
آخرین نظرات