شتربان افسار شترش را در دست داشت و حرکت می کرد. یک دفعه شتر خسته و عصبانی شد و به صاحبش حمله کرد. مرد ترسید شتر عصبانی دنبال او گذاشت و برای نابود کردن او عزمش را جزم کرد. مرد بی طاقت دوید و از ترس جان به اولین پناهگاهی که در آن بیابان دید پناه برد. به… بیشتر »
آخرین نظرات