نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم زهرا گلستانه:
دیروز سر کلاس اخلاق استاد در مورد نکوهش بازار می گفت که ابلیس با اولین کسی که به بازار می آید وارد می می شود و با آخرین کسی که بازار را ترک می کند بر می گردد(امام باقر علی السلام ،میزان الحکمه ج5)، می گفت که در بازار چقدر گناه می شود و وقتی زن و مردها از کنارهم رد می شوند ممکن است شانه هایشان به هم بخورد. وقتی استاد این صحبت ها را می کرد یاد خاطره ای افتادم: چند سال پیش یک روز که به بازار رفته بودم از بس پیاده رو شلوغ بود خیلی آدم ها مواظب بودند که به هم نخورند. من هم همین طور که مغازه ها را نگاه می کردم و جلو می رفتم نزدیک بود که به یک آقا برخورد کنم؛ به شدت خودم را نگه داشتم که به او نخورم ؛ اما او حرکتی نمی کرد وقتی به صورتش نگاه کردم دیدم که یک مانکن است. خیلی خجالت کشیدم با خودم گفتم خوب شد که کسی مرا ندید؛ بعد احساس کردم که کسی دارد به من نگاه می کند وقتی نگاهش کردم دیدم که او هم یک مانکن است:)
آخرین نظرات