در جلسات قبل تا حدودی به بحث شخصیت پرداخته شد؛ اما بخاطر اهمیت این بحث این جلسه و جلسه بعد به صورت کامل به این موضوع می پردازیم:
بحث شخصیت و طرح بسیار درهم تنیده و مرتبط با هم هستند. شخصیت فردیست که در داستان حضور دارد؛ داستان در مورد اوست و از او سر می زند.
اساسا یک فرد در یک موقعیت دراماتیک و داستانی است مثلا فرد در روستایی در شب برفی که جاده ها بسته هستند, زنش می خواهد بچه به دنیا بیاورد این آدم, شخصیت این موقعیت است.
1- شخصیت کسی است که بیشترین حضور را در داستان دارد.
بحث ما شخصیت در داستان کوتاه است. در داستان کسانی غیر از شخصیت اصلی هستند که در داستان حضور دارند اما آنها بیشترین حضور را ندارند یا اصلا شخصیت نیستند, تیپ هستند یا تیپ هم نیستند سیاهی لشگر هستند.
شخصیت کسی است که بیشترین حضور را در داستان دارد و حضورش به گونه ای باشد که نقش ایفا کند. در داستان تماشاچی و منفعل نباشد حضورش خنثی و بی خود نباشد.
2- برای او در دنیای داستان مشکلی وجود داشته باشد که ما به آن موقعیت غیر متعادل یا عدم تعادل می گوییم.
3- مشکل هم مشکل اساسی باشد: مثلا فرد سی ساله نونوایی می رود تو راه می فهمد پولش را گم کرده اگر خیلی راحت برگردد پول دیگری را بردارد یا قرض بگیرد مشکلی نیست که روال طبیعی آن برش از زندگی این خصوصیت را بهم بزند.
این مشکل غیر طبیعی نیست مشکل اساسی نیست.
ولی بچه کلاس اول ابتدایی با پدر و مادر بداخلاق این مشکل برای او اساسی می شود؛ مشکل باید روال طبیعی آن برش از زندگی این شخصیت را بهم بزند.
3- شخصیت باید برای خارج شدن از این مشکل تلاش به خرج دهد و گرنه فایده ای ندارد.
مثل پلیسی که با ناامنی در شهر مواجه می شود یا علیه او توطئه شده باید برای برون رفت از مشکلش تلاش به خرج دهد.
اگر برای برون رفت از مشکل کاری انجام ندهد درحد یک خاطره خوب باقی می ماند پس تلاش برای جنگیدن یکی از ویژگی های شخصیت هاست.
4- مشکل هرچه پیش می رویم حادتر شود به راحتی حل نشود, پسربچه که با پدری بداخلاق که به او گفته باید سر ساعت برگردی.
نیم ساعت بازی می کند؛ بعد می رود نانوایی بسته است؛ باید تلاش به خرج دهد؛ برود نانوایی بعدی.
هیچ وقت توی صف نمی ایستاد اما حالا مجبور است بایستد. نزدیک به نوبتش می فهمد که پولش را گم کرده باید تلاش به خرج دهد وقت ندارد, پول ندارد, نانوایی می خواهد ببندد.
نباید مشکلش به سادگی حل شود و گرنه داستان زرد می شود: مثل رمان های فهیمه رحیمی
شاخص دیگر شخصیت این ست که برطرف شدن مشکلش حاصل تلاش شخصیت باشد. تصادفی حل نشود مثلا نباید در داستان ما پول را پیدا کند. این ها شاخصه های اولیه شخصیت در داستان است این ها اگردر داستان رعایت شود طرح خود به خود خوب می شود.
تکلیف هفته بعد: هر داستان یا رمانی که می خواهید بخوانید شخصیت اصلی را با توجه به این شاخصه ها درآورید. همه را دربیارید و ببینید شخصیت اصلی آیا این ویژگی ها را دارد. اگر این ویژگی ها را دارد تا چه حد دارد چه چیز هایی کم دارد چه چیزهایی در آن رعایت نشده است.
شخصیت های جذابی که دور وبرتان حضور دارند در ذهن بسپارید و حلاجی کنید.
آخرین نظرات