قبر عمویم که تقریبا ده سالی می شود که فوت کرده اند، وسط قبرستان است برای رفتن سر مزارش باید از کنار امام زاده بگذری. همیشه وقتی سر مزارش می روم از کنار یک سنگ قبر مرمر سبز رد می شوم که دور تادور آن را شیشه کشیده اند. همیشه عاشق این سنگ بودم. می دانستم که قیمتشم هم نیست اما درست چند قدم آن طرف تر سنگ قبری ساده که دور تا دورش را میله های آهنی زنگ زده ای گرفته می بینم همیشه برایم سوال بود که چرا این دو با بقیه فرق می کنند یک فرق اساسی که بین این دو قبر بود این بود که همیشه سر قبر میله ای شلوغ بود ولی قبر مرمر سبز یکه و تنها افتاده بود به یاد ندارم که کسی را بالای آن دیده باشم تا روزی که عمه ام بلاخره مدرک تحصیلی اش را که چندسالی درآن مشکل پیش آمده بود گرفت . با خوشحالی بسته ای خرما خرید و مرا هم همراه خود سر قبر میله ای که حالا فهمیدم متعلق به شخص متدینی به اسم سید مرتضی بوده برد و خیرات کرد و گفت: نذر کرده بودم اگر مشکلم حل شود برایش خیرات بدهم.
قبری با حصار میله ای
آخرین نظرات