بحث استاد در مورد دیدن امام عصر (عج) بود. استاد درباره محتوای سوره حدید صحبت می کردند که هرکس می خواهد امام زمان (عج) را ببیند بايد این سوره را با آدابی که مخصوص آن است بخواند. استاد در اين باره خاطره اي را تعريف كردند: «یک روز خانمی با من تماس گرفتند و گفتند مردم برای رفع مشکلاتشان به من مراجعه میکنند و من برایشان دعا می کنم تا راه حلی به ذهنم برسد و مشکلشان برطرف شود, آیا این کار من اشکال دارد؟ جواب دادم: «نه» اگر بدون چشمداشت باشد اشکالي ندارد. بعد فکری به ذهنم رسید و گفتم:«حالا من یک حاجتی دارم شما برای من دعا کنید و اگر راه حلی به ذهنتان رسید به من زنگ بزنید, اما درباره حاجتم حرفی نزدم. فردا که ايشان به من زنگ زد گفت:«حاج آقا هر چه من بیشتر برای برآوره شدن حاجتتان دعا می کردم سوره حدید جلوی نظرم می آمد. به نظرم راه حل مشکلتان در سوره حدید است». من هم یک روز کامل روی این سوره کار کردم، اتفاقا يكي از خواص این سوره، دیدن امام عصر بود. سپس شرایط و آداب دعا را برای ما توضیح دادند و جلسه تمام شد. همین که استاد میخواستند از سالن بیرون بروند صدا زدم «استاد: بلاخره به حاجتتان رسیدید؟» احساس كردم با اين سوالم استاد را سر دوراهی بدی قرار دادم. میدانستم کسانی که واقعا امام را ببینند آن را جار نمیزنند و اين اتفاق بین خودشان میماند، از طرفی با تاکید استاد روی خواندن این سوره، برای این حاجت، حدس زده بودم که استاد، امام زمان را دیده اند. پس استاد نه میتوانستند بگویند به حاجتم رسیدم و نه می توانستند به دروغ بگویند ندیدهام. بنابراین لبخندی زدند و از جلسه بیرون رفتند.
دیدار دوست
آخرین نظرات