نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ ریحانه علی عسکری
سر کلاس بودیم؛ استاد آیه لا تتبعوا خطوات الشیطان را روی تابلو نوشت و از ما خواست خطوات را معنا کنیم. بچه ها معنای خطوات را، به گام های شیطان معنا کردند. استاد پرسید: _چرا قرآن این کلمه را به کار برده و مستقیم نگفته از شیطان پیروی نکنید. به اینجا که رسید یاد خاطره ای افتاد و این گونه تعریف کرد: _زمان جنگ، یه روز وسط میدون مین گیر افتادیم. جرات نمی کردیم از جایمان تکون بخوریم. فرمانده گفت: _من جلو می رم یه نفر دنبال من راه بیفته. همه به هم نگاه می کردیم. هیچ کس جرات نداشت دنبال او راه بیاید؛ چون اگر فرمانده پایش را روی مین می گذاشت نفر دوم هم بی نصیب نمی ماند. فرمانده که تردید همه را دید رو کرد به من و گفت: _فلانی! تو دنبال من بیا. فضای رودربایستی بود و من نتوانستم حرفی بزنم پس دنبال او حرکت کردم. هر قدمی که برمی داشت حواسم را کاملا جمع می کردم تا دقیقا پایم را جای پای او بگذارم نه کمی این طرف یا آن طرف تر؛ چون اگر پایم را بادقت جای پای او نمی گذاشتم ممکن بود خودم طعمه مین شوم. لحظات ترسناکی بود. اما آن جا معنای خطوات را با تمام وجود درک کردم. پا گذاشتن جای پای معصوم(ع) هدایت، و پا گذاشتن جای پای شیطان، ضلالت را به همراه دارد.
آخرین نظرات