نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ:
مهربان
در تمام خاستگاه های بشر نقطه ثقلی است به نام آرزو…
دور و درازی آن مهم نیست؛ چرا که آن چه در تیررس آدمیان سر بر می آورد؛ قلب این آرزو است. و حس پرحس دست یافتن.
و نیز دیدن خود در قله ی آن آرزو. اما کدام یک از آدمیان عصر ما، تلاش روز افزونش را نهیب می زند و فاصله ی خود تا قله را خوب می نگرد؟ یک سالی می شود محسن نامی را می شناسیم که همچون کوهنوردی ماهر، از این فاصله ها گذر کرد؛
و پرچم “ما می توانیم” را در قله آرزوها به اهتزاز درآورد. اما… اما خاستگاه او آرزو نبود؛ آرزو خاک پای حس پرحس دستیابی او هم نبود. شاهد مثالم حججی هایی هستند؛ که در این یک سال، چنان رشد پر شکوهی داشتند که خود آرزو، آرزوی داشتن آنها را می کرد…
یک نگاه به عمارهای دنیای امروز خبر از حجت های تمام شده می دهد…
یافتن حججی های امروز در چشم گفتن های ولی زمانشان سخت نیست… سخت، در نشستن و امروز فردا کردن ها است… میگویی نه! از لاله های غنچه بپرس؟ از ابرهای پربار بی جرقه بپرس؟ و از… آینه بپرس؟
آخرین نظرات