تقدیم به پرستاران کشورم
ارسال شده در 17 اسفند 1398 توسط ریحانه علی عسکری در اخلاقی وتربیتی, مناسبتها, دل نوشته, روایت تولیدی, #به قلم خودم
نوشته شده توسطنویسنده وبلاگ
سرکارخانم لیلا باباربیع
چه باران پرطراوتی!
وقتی قطره های مهربانیت را از هیچ کس دریغ نمی کنی .
آن هم این زمان که گوییا دشت محشر آماده است و هرکسی به کنج قفسی خود را گرفتار کرده است.
لحظه ای درنگ کن
و ببین تو کجای این صحرای محشری؟
فقط نیم خاطراتت را بر جای می گذاری و من را غرق خاطرات دور و نزدیک می کنی ،
آن هنگام که بر زبان نامم را خواندی و مهر و محبتت را نثارم کردی .
در صف اجتهادی که دیگران آتش به ریشه ها می زنند؛ فقط ندای تو، استقامت تو، به این هرج آباد زندگی می بخشد.
آخرین نظرات