نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ ریحانه علی عسکری
بدجور دلم گرفته بود نه حال درس خوندن داشتم نه هیچ کاری، نمی دونستم چیکارکنم یکم تلویزیون دیدم یکم با دوستم چت کردم یکم با مادرم حرف زدم اما کم نشد که نشد زدم تو اینترنت دلم گرفته هرکسی به چیزی گفته بود اومدم بیرون دل تنگیم بیشترشده بود هی با خودم گفتم خدایا چیکارکنم یهو یاد هفده ربیع افتادم روزی که تنهابودم و دلتنگ ارتباط مستقیم با حرم امام رضا را از طریق اینترنت سرچ کردم و یکم باهاش درد دل کردم به همون نیت تو جستجو تایپ کردم: ارتباط مستقیم با… چندتا گزینه اومد یکیش حرم امام حسین(ع) بود زدم رو گزینه اش دلم یهو هوای حضرت ابوالفضل را کرد خدایا بین امام حسین و ابوالفضل مونده بودم که فکری بخاطرم رسید نوشتم بین الحرمین از نت داغون خونه ما بعید بود سریع وصل شد و صدای زیارت عاشورا که به نصفه رسیده بود بلند شد اشکم سرازیر شد نگاه کردم بین الحرمین بود یه گوشه کوچیکشم حرم امام حسین بود هردوتا را داشتم هم امام حسین هم حضرت ابوالفضل هم زیارت عاشورا همون طور که دعا را می خوندم گریه کردم تا دعا تموم شد و رفتم سجده دعا که تموم شد قطع کردم و یه نفس عمیق کشیدم خیلی سبک تر شده بودم حال دلمم بهتره جاتون خالی
آخرین نظرات