نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ کوثر ولایت:
سرکار خانم صفورا صیرفیان پور
نقشه اين سرزمين در گذر سال ها و قرن ها، بارها و بارها كوچك شده است. هر بار تكه اى از آن را كنده اند و با آن بخشى از فرهنگ و هويت مان نيز رفته است.
تا جايى كه امروز اين پهنه از خزر تا خليج فارس، برايمان باقى مانده است. گويا اين آب و خاك هميشه، لقمه دندان گيرى براى دندان طمع دشمنان بوده است. دشمن بار ديگر هم به خيال خام خود مى خواست بخشى از آن را از ما بگيرد و گرفته بود.
خرم شهر از دست رفته بود و كسى باور نداشت كه باز هم مى توان در كوچه پس كوچه هاى آن قدم زد و هوايش را بو كشيد. زنان و كودكان شهر آواره شده و تمام خاطرات و دل بستگى هايشان را در شهر جا گذاشته بودند. مردانش اما پا نكشيدند و تا آخرين قطره خونشان پاى شهر ايستادند.
دشمن اين بار به خطا رفته بود. ايران آن روزها، ايران سال ها و قرن هاى پيش نبود. ايران و مردمش عوض شده بودند. ايران رهبر داشت و بر غيرت ايرانى مردمانش، ايمان و اعتقاد هم افزوده شده بود.
ايمان و اعتقادى كه راه هر دست اندازى و تجاوز را مى بست. مردم ديگر فقط براى خاك جان نمى دادند، براى خدا جان مى دادند، عزيز مى دادند و دست و پا مى دادند. اين شد كه اين بار نقشه جغرافيمان دست نخورده باقى ماند.
آخرین نظرات