نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ ریحانه علی عسکری
اگر در یک جمع زنانه وارد شوید، حتما کمی هم پای صحبت به جنسیت یا مرد زن و بودن کشیده می شود. بعضی زنان از جنسیت خود بسیار راضی هستند و بعضی دیگر دائم گله و شکایت میکنند و جنسیت خود را ناعادلانه میدانند. برخی دیگر نیز مشکلی با جنسیت خود ندارند، اما دوست دارند که به آنها فارغ از جنسیت شان نگاه شود و زن بودنشان مانع فعالیت های شان نشود. اگر به عنوان فردی که جنسیت برای او مطرح نیست در این جمع حضور پیدا کنید چه قضاوتی می کنید؟ این که زن و مرد مساوی اند و باید از حقوق و وظایف و شرایط آموزش مشابه برخوردار شوند، یا این که این تفاوتها در خلقتشان، باید باعث تفاوت در حقوق وظایفشان شود؟ از آن جایی که به هر حال برای انسان، بحث جنسیت مطرح است و آن طور که باید قضاوت بیطرفانه صورت گیرد اتفاق نمی افتد؛ از علوم مختلفی کمک گرفته و تفاوت های زن و مرد را بررسی می کنیم: اولین و کاملترین علوم، قرآن است که در این رابطه می فرماید: ما شما را از نفس واحد آفریدیم که این یعنی برابری زن و مرد از نظر قرآن. (هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ او خدايى است كه شما را از يك نفس (جان) آفرید.(اعراف۱۸۹) اما اگر کلاه خود را قاضی کنیم، متوجه میشویم که زن و مرد، واقعا با هم تفاوت هایی دارند که واضحترین آن، تفاوت های جسمی ظاهری و احساسی آنهاست. مگر می توان چیزی که با چشم دیده ایم و همه به آن اذعان داریم را انکار کنیم؟ پس برای تفسیر و روشن شدن آیه، از علوم دیگر کمک می گیریم: علم روان شناسی و تفاوت بین زن و مرد: مقاومت جنین دختر و پسر فرق می کند: نوزاد دختر و پسر تفاوت هایی دارند. نوزاد دختر زودتر راه می افتد، زودتر حرف می زنند. نوزادان پسر برعکس اند ولی از نظر جسمی قوی ترند. پسرها در پردازش اطلاعات فضایی ریاضی و هندسه تجسمی قویتر هستند و پارک دوبل آن ها بهتر است که این بخاطر ترشح تستسترون است. مردها در دریافت و شناخت مفاهیم انتزاعی قویترند، مغز آنها ساختار بندی شده است. زن ها در مهارت های سخنوری و دایره لغات، قویترند. املا آن ها نیز قویتر است. لکنت زبان در پسرها بیشتر است. مغز پسرها در واکنش نسبت به اشیا و شکل ها حساس تر، و مغز دخترها، حساسیت در برابر چهره ها و انسان ها دارند. زنها در زمینه همدلی حساس ترند و تغییرات چهره را بیش تر حس میکنند و بیشتر میتوانند از بقیه مراقبت کنند. پسرها از گفت و گو، بیش تر برای تبادل پیام و دخترها برای رابطه احساسی استفاده می کنند، الزاما لازم نیست در حرفهایشان پیامی را منتقل کنند. دخترها بیشتر دستخوش احساسات میشوند و کمتر میتوانند احساساتشان را مخفی کند. دخترها به دوستی های انفرادی علاقهمندند و پسرها به دوستی های گروهی. مردها عصبانیت خود را به شکل عصبانیت بیرونی بروز میدهند ولی عصبانیت زنها درونی و به شکل کینه و غیره بروز پیدا می کند. آرایش و پوشیدن لباس زیبا برای زن ها لذت بخش است. مغز مردها ارتباط بین دو نیم کره ندارد ولی در زنها این گونه نیست. به همین دلیل زن توانایی مدیریت چند کار با هم را دارد؛ اما مردها نمی تواند. زن ها جزئی نگر و مردان کلی نگرند. مردها ذهن بسیط و ساده نگر دارند ولی ذهن زن ها پیچیده است. پس علم پزشکی و روان شناسی نیز این تفاوتها را تایید می کند. از آن جا که بسیاری از احادیث معصومین(علیه السلام) تفسیر آیات قرآن هستند و به جهت حدیث ثقلین که قرآن و سنت را در کنار هم، مانع انحراف آدمیان می دانند، به سراغ سنت و احادیث می رویم. مهمترین حدیثی که در این زمینه وجود دارد حدیث خصال نساء است که می فرماید: خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ: الزَّهْوُ وَ الْجـُبْنُ وَ الْبُخْلُ، فَإِذَا كَانَتِ الْـمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ يَعْرِضُ لَهَا؛ ۱ بهترين خصلتهاي زنان، بدترين خصلتهاي مردان باشد: تکبر کردن، و بد دلي کردن و بخيلي کردن. پس چون باشد زن تکبر کرده، تمکين ندهد از نفس خود، و چون باشد بخيله، نگهدارد مال خود را و مال شوهر خود را و چون باشد، بد دل شده، ترسد از هر چيزي که رو آورد و ظاهر شود او را. ( نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، ص۴۰۰، حکمت ۲۳۴) این حدیث صفاتی را برای زنان حسن می داند و همان صفات را برای مردان ناپسند می شمارد. البته در مورد این حدیث، جای این سوال مطرح است که آیا میتواند ذاتی بودن این صفات را زیر سوال ببرد؟ شهید مطهری(رحمة الله) خیلی زیبا به تشریح این حدیث و این اشکال می پردازد. ایشان بین فضایل بنیادین و صفات آن، و رفتارهای ناشی از این فضا، تفکیک قائل میشوند و با توجه به این تفکیک، روایت را توضیح میدهند: صفات نفسانی بین زن و مرد اشتراک دارند. پس تفاوت رفتار، به رفتارهای اخلاقی برگشت داده می شود. اصول اخلاقی بین همه مشترک اند، ولی نمودها و رفتارهایش بین زن و مرد، فرق می کنند. مثلا عفت، این فضیلت برای زن و مرد فضیلت است. مرد یک جور بروز می دهد و زن جور دیگر، زن عفیف، ترسو و متکبر است ولی مرد عفیف غیر ترسو و غیر متکبر است. زن باید متکبر باشد و احتیاط کند؛ پس فضیلت یکیست، بروز آن فرق میکند. بخل، مبتنی بر امانت داری است؛ چون زن امانتدار اصلی است. در واقع مقصود از روایت این نیست که زنان بخیل ترسو و متکبر همیشه با فضیلتند، یا هر ترس و بخل وتکبری برای زن، کمال و خوب است.در نتیجه همه احتمال صادره از این اوصاف، فضیلت شمرده شوند؛ بلکه صفات و رفتارهای خاص، با توجه به حوزه های معینی که نامیده شوند، فضیلت نامیده شدند. پس صفات اخلاقی که اسلام برای زن مطلوب می داند، مقصود صفات مقید آن هاست. بخل در مال شوهر، ترس وتکبر در برابر نامحرم. ولی حالت مطلق صفات در زن و مرد پسندیده نیست. پس با این حساب، روایات نیز درعین این که زن ومرد رامساوی میدانند، اما منکر تفاوت های آشکار وپنهانی که بین آنها وجود دارد، نمی شود. اگر چرخی در آیات قرآن بزنیم متوجه می شویم که بقیه آیات قرآن نیز بصورت غیر مستقیم، تفاوت هایی را بین زن ومرد قائل اند، که به همان تفاوت های جسمی و فیزیولوژیکی آن ها برمی گردد. این که وظایف و حقوق زن و مرد در قرآن متفاوت است؛ که این با احکام مختلفی که درآیات الاحکام آمده مطرح شده است، یا این که خدا قوامیت وسرپرستی را به مرد واگذار کرده و مسئولیت حفاظت از همسر و فرزندان را برعهده او گذاشته نیز، بخاطر تفاوت هاییست که در متن خلقت آن ها لحاظ شده است. و آیه مساوی بودن زن ومرد که درابتدا به آن اشاره شد، مربوط به تساوی بین زن ومرداست، نه تشابه بین آن ها. خدا از روح خود دربندگانش چه زن چه مرد دمید. برای هردو، حقوقی در نظر گرفت به طور مساوی نه متشابه، که دربرابر آن حقوق وظایفی دارند، که آن وظایف هم متناسب با حقوقشان، برای هردو بطور مساوی در نظر گرفته شده نه متشابه. و به هردو ارزش و کرامت یکسان و زندگی جاویدان وعده داد، که هرچند مسیر دستیابی به اهدافشان تفاوت هایی داشته باشد، ولی مقصود یکیست؛ رسیدن به قرب الهی.
آخرین نظرات