نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم فاطمه سلیمیان من را در گوشه ای از سنگر رها کرده بود. نظاره گره آدم هایی بودم‘ که با مردانگی و شجاعت به اینجا آمده و در حال عشق بازی با خدا بودند. (هادی،هادی حمید _( ظاهرا صرف شام، مهمون ناخونده داریم ازشون خیلی… بیشتر »
آخرین نظرات