دیرم شده بود. پاتند کردم‘ نگاهی به سمت چپ انداختم . مثل همیشه شلوغ بود و عده ای چادر به سر کشیده و حاجت خود را خواهان بودند. عده ای برای مریضی که داشتند‘ عده ای برای مسئله ازدواج و عده ای….. سلامی به شهید محمد رضا تورجی زاده کردم و داخل مجموعه ی… بیشتر »
آخرین نظرات