نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ: مهربان یادم می آید آن روز را که دیگر نتوانستم در شهر خودم بمانم و مجبور به ترک دیار شدم. عجب حال بد و بی مثالی داشتم. با این که پدرم و رفیق هایش تمام تلاششان را کردند تا بمانیم، در شهر خودمان بمانیم؛ اما نشد، نشد و حال من… بیشتر »
آخرین نظرات