صدای زنگ گوشی تلفن می آمدمادرم گوشی رابرداشت پشت خط خاله ام بود. وقتی مادرم گوشی را گذاشت با گریه گفت : مادرم پایش شکسته الان هم بیمارستان است ومی خواهند عملش کنند دو روز مادر بزرگم را در بیمارستان نگه داشتند آخرهم آب پاکی را روی دستمان ریختند و گفتند… بیشتر »
آخرین نظرات