پدر
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکارخانم لیلا باباربیع:
یادم می آید که لبریز محبت و عشق بودی. نفسی که معنای عشق را تداعی کرد تا دخترک معصوم منتظر، اسیر عشق بازاری نشود. دستان ملتمست نگاهم را برای همیشه روی افق دیدگانت دوخت تا به قول خودت فرشته ای زمینی، فرشته ات نلغزد. خم شدی تا خمیده نگردم و باران، گونه های لطیفم را درهم نوردد. پدرم، عشقم، تمام معنای من در کالبد زندگی یادم آمد جان نثار من کردی تا در غروب لحظه های بی کسی نفاق نیفتم. دلم را ز غرور و حجب بی اندازه ات طمانینه بخشیدی. وقتی پاهایم برای اولین بار زمین خاکی را لمس کرد تو پشتم ایستادی تا زمین به من محک نزند. روز تو، روز شکفتن شکوفه های قرار و آرامش الهی است. روز پرگشودن به آسمان معرفت الهی است. پدرم روزت تا وسعت آسمان سرزمین عشاق و دلدادگی تهنیت باد.
آخرین نظرات