مرد پادشاه خانه است و زن ملكه ى اوست!
مرد مظهر غرور و اقتدار است و زن در مقابل غرور و اقتدار مرد، بايد مظهر ناز باشد.
مرد غيرت دارد و زن در مقابل غيرت مرد، بايد حيا و حجاب داشته باشد.
مرد دوست دارد رقابت كند، پس زن بايد مرد خود را تحسين كند تا مرد احساس كند در مقايسه با ساير مردها برتر است.
مرد قلمرو دارد و زن بدون اجازه ى او نبايد از قلمرو خارج شود.
مرد قدرت تأمين كنندگى دارد و زن در مقابل بايد نيازمند مرد باشد.
مرد مى خواهد حرف آخر را بزند و زن بايد بله قربان گو باشد!
شايد در نگاه اول چنين تعابيرى براى بسيارى از خانمها بسيار سنگين و حتى برخورنده باشد. امروزه بيشتر زنان دوست دارند پا به پاى مردان كار كنند، استقلال مالى داشته باشند، دستشان جلوى شوهرانشان دراز نباشد، مسئوليت به عهده بگيرند، حرف آخر را بزنند، عرض اندام كرده و هيچ تفاوتى با مردان نداشته باشند.
پس چرا با اينكه خيلى از زنان به اين اهداف رسيده اند، روز به روز آمار طلاق و نارضايتى از زندگى زناشويى بيشتر مى شود؟
نكته مهم در اين امر، عدم توجه به تفاوتهاى فيزيولوژيكى زن و مرد است. خداوند زن را در جايگاه ناز و مرد را در جايگاه نياز قرار داده است. هر چه مرد در خانه بيشتر احساس پادشاهى كند و بيشتر از طرف همسرش تأييد شود، بيشتر عاشق ملكه خود مى شود و عشق بيشترى به پاى او مى ريزد. هر چقدر زن بيشتر خود را وابسته همسرش نشان دهد، مرد بيشتر او را از نظر عاطفى و مالى تأمين مى كند و زن بيشتر احساس خوشبختى مى كند.
به قول سعدى:” ده درويش در يك گليم بخسبند، اما دو پادشاه در يك اقليم نگنجند.”
پس با سياست و زيركى مخصوص به يك ملكه، بايد اجازه داد مرد احساس پادشاهى كند و از مواهب ملكه بودن بهره برد.
برگرفته از سخنرانى سركار خانم اسلام پور با عنوان “تفاوتهاى فيزيولوژيكى زنان و مردان از ديدگاه قرآن”
آخرین نظرات