نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ
سرکارخانم لیلا باباربیع
عجیب طوفانی در دلم به پا می شود تنها با شنیدن یک نوا، من را به چند سال پیش
می کشد .
این جا هوا سنگین است در کوچه پس کوچه های قلبم، و اندوه نگاهم از لبریز خاطرات تو، به وجود سرشار از احساسم نگاه می کنم
و به خود می گویم کعبه و بت خانه یکی است مقصود تویی …
هم چنان من را که با وجودت آشنا می کنی هزار بار به سکوتی مرگبار متهم می کنی ، من لحظه به لحظه در درونت غرقم و تو بی تفاوت از باغ نگاه می گذری…
بزرگ ترین گناه گذاشتن یک نفر در انتظاری ابدی است، همان انتظار که بی نهایت است….
خدایا هیچ کس را در برزخ احساس قرار مده…
آخرین نظرات