دمادم میلاد پیامبر که می شود، موضوع انشای بچه ها نیز به روز می شود.
مادر و مادرانه ها.
هزاران واژه و جمله نوشته می شود تا مگر بتوان مادر را توصیف کرد.
مادرانه ها را می توان نگاشت، فداکاری، مهربانی، پرستاری، بیداری و….اما !!
یافتن معنا را فقط با مادر می توان یافت. چقدر آسان و چقدر سخت است این تعریف، اصلا مگر می توان خورشید را در دفتر آورد.
گرما، روشنایی، مهربانی و لطافت خورشید در هیچ واژه و دفتری نمی گنجد.
در عجب از اولین کلامی که از زبان کودک شنیده می شود بودم!!
اینکه به راز و سر آن پی ببرم.
کودک خود را از وجود مادر جدا نمی بیند که بخواهد معنایی جدا بر مادر بگوید، مادر که با لگد کودکش به شوق می نشیند و با لبخند او سراسر شادی و زلالی می شود، آیا قابل توصیف است؟
شادی هایی دارد که هیچ معنایی ندارند و غم هایی به وسعت گیتی.
سکوت را علامت رضا گویند، اما !!!!
آنجا که مادر سکوت می کند تمام نارضایتی و غصه های عالم در میان دو لب او انباشته می شود.
مادر یعنی یک دنیا لطافت، نرمی و خشونت.
آغوشش لطیف ترین نقطه دنیا و اشک هایش نرمترین تن پوش و به وقت آسیب و گزند فرزند، می شود خشن ترین انسان هستی.
انشاها تغییر لازم دارند، باید اینگونه نوشت:
«آیا می توان مادر را وصف کرد؟»
آخرین نظرات