سر سفره با دختر دائی ام ,فاطمه نشسته بودم. بحث تعطیلی قبل از عید بود, یک دفعه فاطمه گفت:
-تا چهار شنبه سوری بایدبرویم. نمی دانم چرا این مدرسه تمام نمی شود.
تازه کلاس هشتم بود و خسته شده بود. گفتم:
-می خواهی بنشینی در خانه مثلا چکارکنی؟ گفت:
-رمان بخونم.
پرسیدم از کجا رمان می گیری گفت:
-از کانال هایی که تبلیغش می آید.
قبلا چندتا از این رمان ها راخوانده بودم چون هیچ کنترلی رویشان نمی شد هر چرندیاتی که می خواستند تویشان می نوشتند.
گفتم چرا رمان کتابی نمی خوانی رمان هایی که توی این کانال های تبلیغی می آیند فایده ای ندارند. حتی محتوی آن ها هم تبلیغ تجمل پرستی است.
یک سری آدم با حقوق های نجومی وزندگی آن چنانی رابرایت ترسیم می کنند که دیگر نمی توانی زندگی الانت راقبول کنی.
ببینم الان یکی از بزرگترین آرزوهایت داشتن پورشه و گوشی اپل نیست ؟خندید, گفتم دائما خودت را جای شخصیت رمان که اتفاقا همه چیز زندگیش سر جایش است نمی گذاری؟
اصلا از زندگیت احساس رضایت داری وقتی این رمان ها رامی خوانی؟
آخرین نظرات