نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ
سرکار خانم فریبا حقیقی
دلش آشوب داشت ولی به چیزی امید بسته بود که او را از آتش رها کرده و به گلستان سپرده بود. شیطان را می دید و بیش تر در اندیشه فرو می رفت که این همه عجز و لابه برای چه؟
فرزند رشیدش محکم و استوار گام برمی داشت و گاهی به چهره پدرمی نگریست. پروردگار عالم، پسر را به عشق پدر بخشید تا در جایی و زمانی دیگر پسرانی دیگر را قربانی دین و ایمان ببیند. اسماعیل زادگان را در صحرایی که کربلا نامند به ذبح عظیم برای اسلام عزیز سپرده می شوند.
حسین (ع) خود و فرزندان و خاندان را به نام نامی الله، قربانی کرد؛ تا یادآوری بخشش الله در سرزمین مکه باشد. اسماعیل های زیادی به قربان گاه رفته اند و ابراهیم های زیادی به امر الهی گردن نهاده اند. چه می شد اگر شیطان پیروز میدان دل و دلدادگی ابراهیم و خدایش می شد؟
آیا نامی از یکتا پرستی و حق پرستی باقی می ماند یا اصلا روزگار دین داران به کجا کشیده می شد؟
ضجه ها و ناله های شیطان تا ابد گوارای وجود سیاهش باد. سلام و تهنیت پروردگار جهان تا ابد نثار ابراهیم و اسماعیل باد، درشب و روزهایی که شومی و شرارت بر جهان سایه افکنده باید به دنبال قربان گاهی بود تا خود را به خدای عالم عرضه کرد و نور و هدایت را دریافت نمود.
آخرین نظرات