نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ
ریحانه علی عسکری
امروز روز کم سابقه ای در اصفهان بود.
باران قشنگی که از صبح شروع شده بود و نم نم می بارید؛ بعد از ظهر به تگرگ و باران شدید تبدیل شد.
همان طور که از کلاس برمیگشتم به زیبایی باران نگاه میکردم.
لذت بخش بود مخصوصا برای من که عاشق باران بودم.
بالای درختان عکس کاندیدای مجلس نصب شده بود؛ با شدت گرفتن باران کم کم کاغذ های آن ها نرم و خمیری شده؛ از بالاترین قسمت درخت به کف خیابان می افتاد و زیر پای مردم له می شد.
برایم جالب بود؛ مثل برگ های پاییزی که وقتی فکر میکنند طلاشده اند به زیر میافتند.
با خودم فکر کردم هر پست و جایگاهی زمان اوج و نزول دارد؛ و فقط باران یا تگرگ کوچکی کافیست که آن ها را از بالای عرش به زیر افکند.
تنها کسی آن بالا میماند که جای پایش را در قلب مردم محکم کرده باشد
کسی که مردم از او با خدمت هایش یاد کنند و طلب دعای خیر نماید.
کسی که امام زمانش از او راضی باشند و قصدش رضای خدا و خدمت به مردم باشد.
آخرین نظرات