نوشته شده توسط نويسنده وبلاگ سركار خانم صفورا صيرفيان پور
(مطلب مندرج در آخرين شماره نشريه عقيق)
اقتصاد مقاومتى كه از اوايل دهه ٨٠، در ادبيات مقام معظم رهبرى مطرح شده، تعبيرى نو و تازه در مفاهيم اقتصادى است كه تا كنون تعاريف گوناگونى براى آن ارائه شده است؛ اما جامعترين تعريف را خود ايشان فرموده اند: “اقتصاد مقاومتى، اقتصادى است كه براى يك ملت، حتى در شرايط فشار و تحريم، زمينه رشد و شكوفايى را فراهم ميكند.”
اقتصاد مقاومتى، رابطه تنگاتنگى با سبك زندگى دارد. اصلاح سبک زندگى و حاكميت دين و معنويات بر زندگى و بازگشت به فرهنگ بومى، دروازه اى براى رسيدن به اقتصاد مقاومتى است.
در حال حاضر سبك زندگى جامعه ايرانى با سبك زندگى اسلامى آرمانى، فاصله زيادى دارد و تحقق اقتصاد مقاومتى را با چالش مواجه ساخته است. نفوذ چنين سبكى از زندگى در جامعه انقلابى ايران و تغيير روحيات و نگرش مردم را مى توان در سياستهاى مادى گرايانه الگوهاى توسعه غربى جستجو كرد كه پس از جنگ در قالب سياستهاى تعديل اقتصادى اجرا شد و امروزه با وجود انواع رسانه ها، ماهواره، اينترنت و فضاى مجازى به شدت دنبال مى شود.
رسانه هاى مختلف جهان از مدتها قبل با درك اين مهم و كشف و پيش بينى سليقه هاى گوناگون افراد، الگوهاى رفتارى متناسب با آن را در قالب عكس، فيلم، مد لباس، رنگ سال، بازى هاى رايانه اى، نرم افزار و القاى رفتارهاى خاص، توليد و به جامعه مخاطبان خود عرضه مى كنند.
از اين رو، در مقابل هجمه هاى بى شمارى كه همگى الگوهاى نامناسبى جهت تبليغ مصرف گرايى و سبك زندگى غربى ارائه مى دهند، بايستى با الگوسازى مناسب و ترويج آن در بين خانواده ها و مخصوصا زنان، به پياده كردن برنامه هاى اقتصاد مقاومتى كمك نمود.
بسیاری تصور می کنند زنان، مخصوصا زنان خانه دار نمی توانند نقشی در تحقق اقتصاد مقاومتی ایفا کنند، در حالى كه چنین تصوری نادرست است.
از آنجا كه زنان به عنوان مدير داخلى خانه، تعيين كننده سبك زندگى و الگوى مصرف خانواده هستند، مى توانند خط مقدم جبهه اقتصاد مقاومتى باشند.
بسيارى از هزينه هايى كه امروزه به خانواده هاى ايرانى تحميل مى شود، تا همين چند سال پيش اصلا وجود نداشت و نيازى هم به آن احساس نمى شد.
رفاه كاذب، تجمل گرايى، مصرف گرايى، تنوع طلبى، راحت طلبى، خود نمايى، چشم و هم چشمى، اسراف، مصرف كالا و لباس با برند خارجى، دور انداختن وسايل و لباسها بجاى تعمير، مصرف كالاهاى يك بار مصرف و…، همه باعث تحميل هزينه هاى گزافى به خانواده و جامعه ايرانى شده است.
مديريت تمام امور گفته شده بر عهده زن خانه است. اوست كه مى تواند بر بينش و نگرش تمام اعضاى خانواده حتى همسر خود اثر گذاشته و فرهنگ مد نظر خود را بر خانه حاكم نمايد و فرزندانش را با فرهنگ و هويت صحيح ايرانى اسلامى تربيت كند.
فاصله گرفتن جامعه از اصول مكتب اسلام، بحران هویت را به دنبال دارد. در بحران هویت، فرد تابع فرهنگ وارداتی و بیگانه است. لذا براى اصلاح سبک زندگى و تحقق اقتصاد مقاومتى، زن و سپس ساير اعضاى هر خانواده، بايد با مراجعه به آموزههاى دينى و فرهنگ غنى قرآنى و بازگشت به آداب و رسوم بومى و سنتى خود و همچنين با پشتوانه اعتقادات قلبى، به بهترين شکل ممکن زندگى خود را اصلاح و هدايت کنند.
اگر سبک زندگى خانواده ها اصلاح شود، جامعه خود به خود به بهرهمندى مى رسد و مى توان از تحريم ها و فشارهاى اقتصادى با كمترين آسيب، به سلامت گذر كرد.
آخرین نظرات