نوشته شده توسط نويسنده وبلاگ سركار خانم صفورا صيرفيان پور (مطلب مندرج در آخرين شماره نشريه عقيق)
- اگر خودت را ميهمان حساب كنى و خداوند را ميزبان، همه غصه ها از ياد ميرود، چون هزار غصه به دل ميزبان است كه دل ميهمان از يكى از آنها خبر ندارد. هزار غم به دل صاحب خانه است كه يكي به دل ميهمان راه ندارد. در زندگى، خودت را ميهمان خدا بدان تا راحت شوى. اگر در ميهمانى يك شب بلايى به تو رسد شلوغ نكن و آبروى صاحب خانه را نبر. - هر وقت در زندگیت گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است. - اگر غلام خانه زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم. - گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه. - موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.
آخرین نظرات