محرم آمد و ماه عزا شد محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد
حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد …
موضوع: "مناسبتها"
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در روز 24 ذی الحجه سال دهم هجری طی نامه ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد و مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد . …
مباهله در اصل از «بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است. اما مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است.
کیفیت مباهله به این گونه است که افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.
شرح مختصر واقعه مباهله
مباهله پیامبر با صلی الله علیه و آله و سلممسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمطی نامه ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمآنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد.
وقتی هیئت نمایندگان نجران، وارستگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مشاهده کردند، از مباهله خودداری کردند. ایشان خواستند تا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلماجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند.
موقعیت جغرافیایی
بخش با صفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح علیه السلام گرویده بودند.
دعوت به اسلام
پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلمبرای گزاردن رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت یا نماینده فرستاد تا ندای حق پرستی و یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. هم چنین نامه ای به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمود.
نامه حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلمبه اسقف نجران
مشروح نامه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمبه اسقف نجران چنین بود: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب ((علیهم السلام)). [این نامه ایست] از محمد ((صلی الله علیه و آله وسلم))، پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب ((علیهم السلام)) را ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا می خوانم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید تا در برابر این مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند] و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود».
عیدغدیر آداب ومستحبات بسیاری دارد.دراینجا به بخشی از آن ها اشاره می شود
1_غسل کردن روز غید غدیر مستحب موکد است.وبهتر است اول روز انجام گیرد.
2_پوشیدن لباس پاکیزه ونو.
3_تبریک وتهنیت گفتن به یکدیگر.
4-تبسم کردن.
امام رضا علیه السلام فرمودند:
روزغدیر روز تبسم به روی مومنین است کسی که در این روزبه روی
برادر مومن تبسم کندخداوند در روز قیامت نظر رحمت به او می افکند.
5_صلوات فرستادن.
6_در روز عید غدیر چهره زندگی باید عوض شود همه باید بکوشند برنامه عادی زندگی را بارفتارسخاوتمندانه بیارایند.تاهمگان طعم شیرین عید را بچشند.
7_عقد برادری یکی از آداب غدیر است.
8_دی وبازدید.
9_زیارت حضرت علی علیه السلام.
10_روزه گرفتن در روز غدیر بسیار مستحب است.
11_شادی کردن
امام صادق علیه السلام فرمودند:روز غدیر روز خوشحالی وشادی است.
12_عطر زدن.
13_طعام دادن
امام صادق علیه السلام فرمودند:در روز غدیر برادران دینی ات را اطعام کن.
14_صدقه دادن در روز غدیر یکی از مستحبات موکد است.
امام علی علیه السلام فرمودند:فضیلت یک درهم که در روز غدیر داده شود برتر است ازدویست هزار درهم در زمان دیگر.
15-زینت کردن
امام رضا علیه السلام فرمودند:روز غدیر روز زینت است کسی که برای روز غدیر زینت کند خداوند هم گناهان کوچک وبزرگش را می آمرزد.
16-چشم پوشی از گناه برادران وبرقراری ارتباط دوستانه از دیگر مستحبات روز غدیر شمرده شده است.
17_قضای حوائج مومنان
امام صادق علیه السلام فرمودند:در روز غدیر حاجتهای برادرانت را برآور.
18_مهربانی وعطوفت کردن
امام علی علیه السلام فرمودند:عطوفت ومهربانی کردن در روز غدیر موجب رحمت وعطوفت خدای متعال خواهد شد.
19_امام علی علیه السلام فرمودند:روز غدیر یکدیگر را ملاقات کنید به هم دست بدهید وسلام کنید.
منبع:احکام مناسبتها محمود اکبری
حذف بردهداری از خدمات بزرگ پیامبر اعظم(ص)
اعتمادی در ابتدای این گفتوگو با اشاره به خدمات ارزندهای که پیامبر اعظم(ص) ارائه کردند، بیان داشت: پیامبر اکرم(ص) با یک برنامهریزی دقیق اجتماعی، بردگی را از صحنه روزگار ریشهکن کرد. یک دسته از انسانها در این فرآیند دائماً در حال زر اندوزی بودند و اجتماعی را به وجود میآورند و یک دسته هم همیشه ذلیل و زیر پای چکمهپوشان بودند. پیامبر اکرم نقشهای را عملیاتی کردند که در مدت بیست سال بخش اعظمی از بردگی از بین رفت، بدون اینکه صدمهای به مشاغل اجتماعی وارد شود.
وی گفت: اگر صاحبان بردهها، یکباره آنها را رها میساختند جامعه با شمار زیادی افراد بیکار و بیخانمان مواجه میشد و نیز داراییهای صاحبان برده، به طور کلی از دست میرفت و این یک ضربه بزرگ اقتصادی برای سرزمین وسیع عربستان بود که آن زمان مرکز مبادلات اقتصادی بزرگ به شمار میرفت.
اعتمادی تاکید کرد: اگر این کار امروزه توسط یک فرد نخبه صورت میگرفت، ما همه ساله برای او بزرگداشت و کنگره برگزار میکردیم؛ زیرا این کار خدمت بزرگی برای جهان بشریت است و نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت.
احیای جایگاه دختران و زنان
استاد حوزه علمیه قم گفت: زنده به گور کردن دختران یک اصل خدشهناپذیر در روزگاران قبل از بعثت بود. پیامبر اکرم(ص) با طرحی نو، علاوه بر اینکه این سنت زشت را از بین برد، با اکرام و عزیز دانستن دختر بزرگوارشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خط بطلانی بر همه آن تفکرات پوچ و باطل کشیدند.
وی با اشاره به روایتی درباره زنده به گور کردن دختران ادامه داد: شخصی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد یا رسولالله! در زمان جاهلیت گناه بزرگی مرتکب شدهام که امید بخشش ندارم. پیامبر فرمودند: خداوند گناه تو را میبخشد. شخص عرض کرد که گناه من خیلی بزرگ است. پیامبر از او درباره گناهش سؤال فرمودند: آن مرد عرض کرد که خداوند به من دختر بچهای عطا کرده بود بسیار زیبا. مادرش از ترس من او را مخفی کرده بود، بعد از چند سال به خیال اینکه حس پدری من باعث میشود که به آن کودک کاری نداشته باشم، خبر وجود آن دختر را به من داد. از همسرم خواستم تا آن کودک را نزد من بیاورد تا من او را ببینم، وقتی دختر بچه را دیدم، به دروغ به همسرم گفتم که لباسهای کودک را بپوشان تا با خود به میهمانی ببرم، اما دخترک را به دامنه کوهی بردم و در آنجا گودالی حفر و او را زنده به گور کردم.
اعتمادی افزود: پیامبر از شنیدن این خبر چنان ناراحت شدند که در بعضی از کتابهای تاریخی آمده است که فرمودند: ای مرد! از من دور شو که میترسم گناه تو مرا هم در برگیرد، چهقدر قساوت دل داری!
حل مشکل جنگهای چندین ساله بین قبایل عرب
استاد فلسفه و کلام حوزه علمیه قم گفت: اعراب با کوچکترین مسئلهای جنگهای چندین ساله به راه میانداختند و بالتبع انسانهای زیادی از بین میرفت. مهمترین آنها جنگ بین دو قبیله اوس و خزرج بود که تقریباً 200سال به طول انجامید.
وی ادامه داد: روزی نماینده یکی از این دو قبیله نزد ابوجهل آمد و گفت که ما با شما پیمان داریم، هر وقت قبیله ما به خطر افتاد شما باید به ما کمک کنید و هرگاه که قبیله شما به خطر افتاد ما به حمایت از شما برخیزیم. ابوجهل به او گفت: امسال ما نمیتوانیم به شما کمک کنیم به دلیل اینکه امسال شخصی به نام «محمد» از قبیله خودمان ادعای پیامبری میکند و ما فعلاً درگیر این مسئله و جنگ داخلی هستیم.
اعتمادی اضافه کرد: فرستاده قبیله با خود گفت حالا که ما تا اینجا آمدهایم، برویم ببینیم که این محمد کیست؟ نزد پیامبر رفت و دید که پیامبر با عدهای از افراد در حال صحبت کردن هستند؛ چند کلامی را شنید و با خود گفت: عجب کلام زیبایی! حل کننده مشکل ما اینجاست.
وی گفت: او چنان تحت تأثیر قرار گرفت که مسلمان شد، سپس به سوی قبیله خود رفت و آنها را نیز به اسلام دعوت کرد. قبیله دیگر هم که دیدند رقیبشان روحیه جنگافروزی ندارد علت را جویا شدند و وقتی که شنیدند این قبیله مسلمان شده است آنها هم مسلمان شدند، و این جنگ طولانی به برکت اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله به کلی از بین رفت.
اعتمادی با اشاره به خطبه 192 نهجالبلاغه امیرالمؤمنین(ع) که به خطبه «قاصعه» مشهور است، از یادآوری این موضوع در آن خبر داد.
حذف سنتهای باطل و هدایت هنرها به سوی تعالی
اعتمادی در بخش دیگری از گفتگوی خود با فارس به برخی سنتهای باطل اعراب جاهلی اشاره کرد و گفت: یکی از این کارها آنها سرودن شعرهای به ظاهر عاشقانه و به واقع جاهلانه بود تا جایی که تمام همت و هزینه خودشان را صرف سرودن شعرهای باطل میکردند.
وی افزود: با نزول کلام آسمانی قرآن که معجزه پیامبر(ص) به شمار میرود، این شعرها از صحنه خارج شد. پیامبر با حذف سنتهای باطل، بیهوده و مضر و پویایی و هدایت هنرهای موجود به سوی تعالی و تکامل گام برداشتند.
حذف مرزهای جغرافیایی و ملیتی
مدیر تربیتی مجتمع آموزش عالی فقه گفت: پیامبر اعظم(ص) انسانها را تحت لوای کلمه «لا اله الا الله» جمع کردند. ایشان نه تنها تمام اختلافات قومی و قبیلهای را برداشتند بلکه محبت و عاطفه و دوستی را جایگزین آن کردند. سلمان فارسی از ایران، بلال حبشی از آفریقا، اویس قرنی از یمن و ابوذر غفاری از عربستان و همه را کنار هم جمع کردند و از قید بندگی اعتباریات بدون ثمر، به فطرت انسانی بازگرداندند که همان پرستش خداوند تبارک و تعالی است.
القای ریشههای اخلاقی در کالبد جامعه انسانی
این پژوهشگر علوم اسلامی گفت: یکی از مهمترین برنامه های پیامبر(ص) القای ریشههای اخلاقی در کالبد جامعه انسانی بوده است. .
وی افزود: پیامبر با اخلاق حسنه وصفناپذیر، صفاتی به جهان انسانی آموخت که حضرت عیسی(ع) آرزوی آن را داشت، به طوری که تمام ادیان و مذاهب با تمام اختلافاتشان درباره اسلام، نحوه معاشرت و زندگی را از اسلام یاد گرفتند و مبعث باعث شد بسیاری از مذاهب اشکالاتشان را اصلاح کنند.
وی گفت: اگر مبعث نبود حیات مسیحیت هم به خطر میافتاد زیرا چنان از روح اخلاقیات و فرامین الهی فاصله گرفته بودند که روز به روز به انحطاط و نابودی نزدیکتر میشدند.
اعتمادی یادآور شد: اخلاق حسنه پیامبر(ص) در معاندان و دشمنان سرسخت رسول الله نیز تأثیر به سزایی داشت تا جایی که میان فرزندان و خانواده آنها تمایل به اسلام به وجود آمد.
معرفی الگوهای کامل انسانی
اعتمادی به یکی دیگر از خدمات بزرگ پیامبر اعظم(ص) اشاره کرد و گفت: پیامبر به معرفی الگوهای انسان کامل برای نسلهای بعد از خود پرداختند. هدیه مهم پیامبر برای بشریت بعد از خود، معرفی اولیاء الهی یعنی ایثارگران عرصه انسانیت بود. ایشان کار خود را ابتدا نگذاشتند؛ بلکه برای صحنه انسانی افرادی را معرفی کردند که این افراد همیشه خودشان را فدای احیای اصول اخلاقی میکردند، زیرا زنده ماندن سنتهای حسنه همیشه تاوان میخواهد.
فرد مسیحی چگونه مسلمان شد
مدیر تربیتی مجتمع آموزش عالی فقه جامعة المصطفی(ص) العالمیه گفت: انسان ذاتاً زیبایی طلب است، وقتی زیباییهای کلام و اخلاق پیامبر را میدیدند ایمان میآوردند. اخلاق حسنه هم جزو زیباییهای مورد نظر همه انسانهاست.
اعتمادی افزود: روزی یک فرد مسیحی به مدینة النّبی آمد و میان مردم درخواست کمک و غذا کرد. عدهای صلیب او را دیدند و از او دوری کردند، ولی پیامبر(ص) او را به خانه خویش بردند؛ مقداری شیر تهیه کردند و برای فرد مسیحی آوردند. فرد مسیحی گفت: ای مرد این غذا مرا سیر نمیکند. پیامبر(ص) فرمودند: برای تو غذای دیگری فراهم میکنم. فرد مسیحی شب میهمان پیامبر شدند. هنگام سحر، پیامبر برای ادای فریضه نماز صبح و عبادت به مسجد رفتند، زمانی که به منزل بازگشتند، متوجه شدند، میهمان از آنجا رفته است ولی صلیب خود را در خانه پیامبر جا گذاشته است.
وی ادامه داد: حضرت متأثر شدند و به دنبال فرد مسیحی میگشتند تا صلیب او را پس دهند. چند روز بعد پیامبر، فرد مسیحی را به طور اتفاقی در کوچههای مدینه دیدند، پیامبر فرمودند: کجا رفتی؟ من در فکر غذای بهتری برای تو بودم! چرا صلیب را هم در خانه من جا گذاشتی؟
این استاد حوزه ادامه داد: فرد مسیحی سؤال کرد یا محمد! تو این سجایای اخلاقی را از کجا آموختی؟ من یک شب میهمان تو بودم نه تنها صلیب بلکه قلبم را هم در خانه تو جا گذاشتم. هر چقدر خواستم از خانه تو فاصله بگیرم، دیدم، جانم نمیرود. حضرت فرمودند: اینها، دستورات الهی است. انسان باید میهمان را گرامی بدارد. فرد مسیحی عرض کرد: چگونه میتوانم مسلمان شوم؟ پیامبر شهادتین را به او آموختند و او مسلمان شد.
آخرین نظرات