نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ: مهربان _آاااای کنیز زاده مگر رخت می شویی که این چنین چنگ می اندازی و کمرم را می چلانی؟ تو برو کنیزی ات را بکن، کار بزرگان با بزرگان است. و با سر قلیانش کسی دیگر را نشان کرد و هوار کشید: _《هوووووی گیس بریده نزدم بیا، و با… بیشتر »
آخرین نظرات