نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ
سرکارخانم لیلا باباربیع
شده آیا یک زمانی به سربرج رسی،
گوییا مست تماشای نگاری برسی ،
هرچه از جانب ایزد ز سرما برسد ،
شده آیا به تمنای دل ما برسی
|
موضوع: "روایت تولیدی"
شده آیا یک زمانی به سربرج رسی، گوییا مست تماشای نگاری برسی ، هرچه از جانب ایزد ز سرما برسد ، شده آیا به تمنای دل ما برسی نوشته شده توسطنویسنده وبلاگ سرکار خانم زهرا گلستانه: بادخترکوچکم به سمت مسجد می رفتیم که از روبروی پایگاه بسیج محل ردشدیم. به دیوار بنری از مالک اشتر زمان بود و کنار در ورودی نیز تفتی با پارچه ی قرمز و پرچم سه رنگ ایران گذاشته بودند. دخترم به داخل آن نگاه کرد و پرسید: _مامان این مال کیه؟ جواب دادم: _سردار سلیمانی دخترم با همان زبان شیرین کودکی گفت: _بگو سردار دل ها اگر بگی: سردار سلیمانی، بی احترامی می شه. راست می گفت: _او سردار دل هاست چرا که در دل ما تا ابد پاینده است.
برای کنکور درس می خواندم ، در اتاقی ساکت و بی سروصدا، که ناگهان خواهرم با خوشحالی در را باز کرد و گفت : _ امریکا به افغانستان حمله کرد (چند سالی بود که کابوس طالبان خواب و راحتی را از انسان ها گرفته بود و امریکا به آن جا رفته بود تا طالبان را بیرون کند) غمی بزرگ بر سینه ام نشست، یاد خاطرات جنگ خودمان افتادم ، باز هم دوباره جنگ، کشتار، مجروح ، کودکان یتیم، مردم آواره و بی سرپناه؛ اما خب خوشحالی مردم هم به این خاطر بود که فکرمی کردند آمریکا مردم افغانستان را آسوده می کند؛ امامردم ما فهمیدن که نه، آمریکا فقط به فکر منافع خودش است می دانید از کجا؟ از سخنرانی به موقع رهبر عزیز و فرزانه مان که با یک مثال زیبا همه را آگاه کرد و من از سخنان ایشان این را فهمیدم که این قضیه مانند این است که صیادی آهویی را از چنگال حیوانی درنده در آورد و اسیر خودش کند. حالا هم در این وضعیت حساس ایران باز هم ایشان می خواهند با خواندن خطبه های نماز جمعه دوباره ما را بیدار کنند.
به مهمانی رفته بودیم و داشتیم اخبار گوش می کردیم. در تحلیل خبرها گوینده از تهدید آمریکا می گفت که درمورد حمله قراردادن عالی ترین مقام ایران سخن گفته بود. درهمین موقع بچه ای دبستانی که از مهمان ها بود گفت: _به ترامپ بگوئید: عالی ترین مقام ما امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)هستند. نگاهش کردم و در ذهنم حرف او را مرور کردم ، باخوشحالی گفت: _اگر این حرف را بزنید دیگه کاری نمی تونه انجام بده، چون دستش به او نمیرسد. به این ایمان او مرحبا گفتم که درهمه جا یاد امامش را در سینه دارد. (اللهم عجل اولین الفرج)
ارسال شده در 20 دی 1398 توسط ریحانه علی عسکری در فرهنگی, مناسبتها, دل نوشته, روایت تولیدی, #به قلم خودم
سردار به آسمان ها رفت؛ اما مهر او در دل ما تا ابد پاینده است؛ یادش به خیر، زمانی که کابوس داعش را از دلم برداشتی، سینه ام مالامال از عشق تو شد و همه در پروفایلهایمان نوشتیم : _ سردار مچکریم، واقعا سردار! دست مریزاد دل ما را شاد کردی و خدا هم با دادن هدیه شهادت لطف تو را به بشریت جبران کرد و دلت را شاد کرد، واقعا بی انصافی بود، اگر در بستر بیماری جان می سپردی، پاکیزه رفتن حق تو بود؛ ولی ای انسان های آزاده! مبادا غصه بخورید، خدا با ماست و نمی گذارد ما سختی بکشیم و جای خالی او را احساس کنیم؛ ولی می خواهم به ترامپ بگویم: _ ای آقای ترامپ! از این به بعد فکر راحت خوابیدن را از سرت بیرون کن. فکر انتقام سخت کابوس شب های تو خواهد بود، به هوادارانت بگو (از این به بعد اگر خواستند تو را ببینند باید در فاضلاب ها و در لانه ی موش ها و سوسک ها، به دنبال تو بگردند) ازاین به بعد نمی گذاریم آب خوش از گلویت پایین برود و روز خوش تو روز مرگت خواهدبود |
|
سال رونق تولید.اکثر مطالب تولیدی می باشد.کپی بدون درج لینک و نام نویسنده از نظر شرعی جایز نمی باشد.
|
آخرین نظرات